قاصدک مهر

متن مرتبط با «سلام تهران خوب من» در سایت قاصدک مهر نوشته شده است

اسفند دوست داشتنی من، سلام

  • بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگیب , ...ادامه مطلب

  • این روزهای من

  • این عکس مربوط به روزهای کریسمسه و ویترین شهر کودک. با تاخیر شروع سال 2018 میلادی رو به همه مسیحیای جهان تبریک میگم و سالی سرشار از صلح و آرامش رو برای همه آدما آرزو میکنم.  از این روزها بگم که به قول همکارم بهتره زین پس به جای"کرمانشاه" بگوییم"لرزانشاه" و به جای "کرمان" بگوییم"لرزان"!!!!بس که این دو شهر میلرزن این روزا!!! این زلزله انگار تمومی نداره!!! هفته پیش رژیم یه هفته ای"جنرال موتورز" رو گرفته بودم. تقریبا 2.5 کیلو کم کردم، 3 سانت دور شکم، 5 سانت دور باسن و 1 سانت دور کمر هم کاهش سایز داشتم و روندش عالی بود. صبح شنبه بعد از یک هفته رژیم، وزن 58.5 رو روی ترازو دیدم و حسابی ذوق زده شدم. کلی هم سایزم تغییر کرده و مانتوم بهم گشاد شده. الانم کم میخورم که وزن ایده آلم رو حفظ کنم. اما این هفته پایین و بالای زیادی داشت. چهارشنبه شب،  20 دی 96، خواهرزاده مهدی(هدا عزیزم) زنگ زد و گفت میخوان بیان پیش ما(همدان زندگی میکنن) مهدی هم دیگه نگفت که ما رژیمیم و ... اولش خیلی حالم گرفته شد. دلم میخواست رژیمم رو تا آخر بگیرم. از طرف دیگه هم نمیخواستم اونا بفهمن من رژیمم و معذب بشن!!خلاصه هرچی پایین بالاش کردم دیدم نهایت تا جمعه صبح میتونم بدون اینکه کسی بفهمه رژیمم رو ادامه بدم!!!با خودم کنار اومدم و صبح پنجشنبه 21 دی مشغول تمیزی خونه شدم. مهدی و نویان هم برای خرید بیرون رفتن. داشتم میوه ها ر, ...ادامه مطلب

  • عروسی خوبان

  • این پست، یه پست جامونده از نیمه های آذره!!!امروز دیدمش گفتم دیگه زیادی تنبلی کردم تکمیلش کنم خخخ راستی من از امروز دوباره رژیم سم زدایی و لاغری جنرال رو شروع کردم. نتایجش رو حتما اعلام میکنم.چگونگی رژیم و ریز رژیم پارسالم رو میتونین اینجا ببینین http://ghasedakemehr.blogsky.com/1395/10/11/post-198/جنرالی-میشوم- 14 آذر تولد مهدی بود که چهارشنبه 15 آذر1396(به دلیل کارمندی و آخر هفته و تعطیل رسمی بودن)برگزار شد. شب خوبی بود و دور همی کوچیکمون رو دوست داشتم. این عکسهام مربوط به اون شبه. شنبه 18 آذر 1396 عروسی شیرین جون، دخترخاله مهدی بود و برای شرکت در مراسم باید میرفتیم تهران!دغدغه هام زیاد بود و مرخصی هام کم. مهدی هم خیلی موافق نبود. سختش بود.عروسی هم به خاطر خالی نبودن تالار، اول هفته افتاده بود!!! ولی من خیلی دلم میخواست برم. مگه چندتا مراسم شادی اونم نزدیک تو عمرمون داریم!!!خلاصه از من اصرار و از مهدی بهونه!!!همین که خیالم راحت شد که با زایمان شبنم تداخل نداره، مصر شدم و مهدی هم راضی شد. پنجشنبه 16 آذر به سمت تهران حرکت کردیم. هوا بارونی بود. به خاطر تعویض شلواری که برای نویان گرفته بودم و چک کردن ماشین که شب قبل حس کردیم انگار کمی روغن میده(به خاطر زدگی خیلی کمی که شلوار نویان داشت، داده بودم بابا عوضش کنه ولی اینی که آورده بود به نویان گشاد بود و اول وقت با مهدی رفتن , ...ادامه مطلب

  • ممنونم هموطن

  • یک هفته گذشت، یک هفته ی سخت، هم از نظر روحی، هم از نظر کاری! میدونم روزها و ماه ها و شاید سال ها زمان نیاز باشه تا شهرهای زلزله زده به وضعیت عادی خودشون برگردن و بعضی چیزهام دیگه هیچ وقت برنمیگردن!!!خدا صبرشون بده. خدا به دلشون آرامش و امید بده. این پست رو گذاشتم که تشکر کنم از همه  هموطنا و دوستای خوبم که این مدت شرمندم کردن.با تماس هاشون، با پیام هاشون، با کمک هاشون و ... زندگی جریان داره. دم همه تون گرم.دوستون دارم. شاد و سلامت باشید. 1396/08/29 , ...ادامه مطلب

  • روز کارمند

  • چند وقتیه که دلمون میخواد ثمره عشق ابدیمون با نفس های گرمش، خونمون رو گرم تر کنه. و می نویسم تا شاید دغدغه های زندگیم تجربه ای باشه برای بقیه..... امید که روزی نی نی ام بزرگ شه و دغدغه های این روزهای پر استرس رو بخونه و شایدم به حال الان مامانش بخنده (از اوایل تابستون 1393 ، پس از چهارسال زندگی مشترک، تصمیم گرفتیم عاشقانه هامون سه نفره بشه. بعد از 6 ماه انتظار و تجربه روزهای تلخ، بالاخره دوم بهمن,کارمند ...ادامه مطلب

  • تکیه گاه من

  • چند وقتیه که دلمون میخواد ثمره عشق ابدیمون با نفس های گرمش، خونمون رو گرم تر کنه. و می نویسم تا شاید دغدغه های زندگیم تجربه ای باشه برای بقیه..... امید که روزی نی نی ام بزرگ شه و دغدغه های این روزهای پر استرس رو بخونه و شایدم به حال الان مامانش بخنده (از اوایل تابستون 1393 ، پس از چهارسال زندگی مشت, ...ادامه مطلب

  • تنتون سلامت روزتون مبارک

  • پدرم،  الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم.  سایه ات مستدام روزت مبارک. بهترین همسر دنیا،شانه هایت ستون محکمی است،  پناهگاه امن مندست در دستانم که میگذاری،خون گرم آرامش در کوچه رگ هایم می دود تویی که صبوریت،  دل , ...ادامه مطلب

  • سلام تهران

  • ماجرا از اونجایی شروع شد که اعلام کردن آخر قرارداده و اگه بیشتر از 9 روز از مرخصی هاتون مونده، میسوزه! منم 13 روز و 5 ساعت داشتم. اصرار مداوم خواهرشوهر به تهران رفتن ما و از اون طرف بستری شدن دخترخاله نازم "جوانه" تو بیمارستان میلاد به دلیل جمع شدن هوا تو ریه اش، بیشتر مصممون کرد که راهی تهران بشیم. مامان و بابا هم برای سر زدن به جوانه با ما همراه شدن. قرار بود سه شنبه 11 آبان حرکت کنیم ولی همکار من که کربلا رفته بود، یه روز به مرخصی هاش اضافه کرد و ما چهارشنبه 12 آبان 1395 به سمت تهران راه افتادیم. اینو بگم که مروارید هفتم گل پسرم سه شنبه 11 آبان 1395 با اولین بارون پاییزی شهرم و عطر مطبوع نم، جوونه زد. چهارمین دندون پایین سمت راست. مبارکت باشه عزیزدلم. تو جاده هوا به شدت بارونی بود و ما مجبور شدیم نهار رو حتی تو ماشین بخوریم، به همین خاطر نویان حسابی خسته شد. بابا جلو نشسته بود و من عقب و همین باعث شد نویان به ندرت تو صندلیش بمونه و همش بخواد پیش پدر جونش بره و جلو و عقب کنه! علاقه اش به بابای من خیلی خیلی زیاده و پیشش حسابی آرومه.  اولین بار بود با ماشین خودمون تهران,سلام تهران,سلام تهران خوب من,سلام تهران شبکه 5 ...ادامه مطلب

  • پیکاسو من!!!!

  •  این فرشته کوچولو همون نویان کوچولوه که هنوز خودم هم باور ندارم  اینقدر بزرگ شده! عکس های پارسالش رو که میبینم هول برم میداره که افسوس چقدر زود گذشت!!!! و بیشتر عزمم رو جزم میکنم که از حضورش نهایت لذت رو ببرم.  زندگی بهم یاد داده که باید قدر امروز رو همین امروز دونست و فردا که شد همه چی تمومه و اگه تمام دانشمندان و فلاسفه دنیا هم جمع بشن نمیتونن لباسی رو که دیروز تنم بود تغییر بدن! خوب میدونم که گذشته گذشته و باید حال رو دریابم. این نقاشی ( از نظر من قشنگ و شاید از نظر بقیه خط خطی بی سر و ته) یه دنیا برام ارزش داره. این اولین نقاشی نویان منه که جمعه 12 آذر 1395 وقتی تو 15 ماهگیه کشیده. عاشقتم همه هستی مامان. این روزها  گاهی نفس مامان تب خفیف (تا نزدیک 38 درجه) رو تجربه میکنه، بی هیچ علایم دیگه ای! که با پاشویه کنترل میشه (البته میدونین که، پاشویه یه اصطلاحه. منظور اینه که با آب ولرم و دستمال، روی شکم و رون ها و پیشونی رو نمناک کنیم. تاکید میکنم که آب نباید خنک باشه) و کمی هم بی اشتها شده . فرنی که عاشقش بود رو دیگه نمیخوره! سوپش هم همین طور. و فقط به غذاهای ما علاقه,picasso من هو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها