یلدا، بهانه ای برای یک دقیقه بیشتر دوست داشتن همدیگر

ساخت وبلاگ

نوروز، چهارشنبه سوری، یلدا و هر جشن دیگه ای که ریشه در فرهنگ غنی سال های دور ایران داره، به شدت برام باارزشه و تمام سعیم رو میکنم که به بهترین شکل برگزارش کنم.امسال تصمیم گرفتم تم انار رو برای و یلدای نویان درست کنم. این بود که نمد و نگین خریدم و با کمک شراره این تاج و کراوات اناری رو درست کردیم و قراره شاپسرم پادشاه انارا بشه. خخخخ

مهدکودک هم قرار بود براشون جشن یلدا بگیره. هر کلاس هم مسئول تامین یه چیزی بود. به ما هم گفته بودن یکم نخودچی کیشمیش و بادوم زمینی همراه بچه ها بفرستیم. منم یهو به سرم زد که براش تزیینش کنم و با وسایلی که تو خونه داشتم، اینو درست کردم که ظاهرا خلاقیتم مورد عنایت قرار گرفته بود و تو تزیین میز جشنشون ازش استفاده کردن. عکس تکی هم ازش گرفتن خخخخخ

اون روز کلی فکر کردم که نویان چی بپوشه!!! از یه طرف دوست و داشتم لباسش یلدایی باشه و از طرف دیگه نمیخواستم تاج و کراواتش رو تنش کنم. چون نمیخواستم خیلی متفاوت با بقیه بچه ها باشه و بچه های دیگم دلشون بخواد و ....

خلاصه با خودم گفتم یه لباس شیک تنش میکنم بدون تم. نویان و مهدی خوابیده بودن، ساعت 12:30 شب بود که یهو به سرم زد دوتا انار کوچولو رو بلوزش کار کنم. بدیو بدیو و بی صدا ابزار کارم رو آوردم و نیم ساعته بلوزش رو یلدایی کردم. حالا هم لباس پسرم تم یلدایی داشت، هم خیلی جلب توجه نمیکرد که بقیه بچه ها هم دلشون بخواد. این بلوز رو با یه ژیله شلوار تنش کردم و فرستادمش جشن یلدا مهدکودک باران. نویان میگفت زهرا جون بهم گفته چقدر لباست قشنگهههه

این عکسام که میبینین مربوط به دوشنبه 26 آبان 1397 و جشن یلدا مهدکودکه. اون روز عمونارنجی و ننه سرما هم اومده بودن مهد و کلی برنامه شاد برای بچه ها برگزار کرده بودن. خدا رو شکر ظاهرا به بچه ها هم خوش گذشته بود.

اینم نخودچی کیشمیش تزیین شده من و میز یلدا مهدکودک

آخر جشن هم به هرکدوم از بچه ها یکی از این گیفت های انار داده بودن. یه انار سیبیلو هم نصیب پسر من شده بود.

مثل همیشه، قرار شب یلدا و خونه پر محبت مامانی(مادربزرگم). همه رو شام دعوت کرده بود. یه شب خوب و پر از شوخی و خنده. حافظ خونی و یه دنیا خاطره. یادش بخیر، وقتی خواهرام و پسرعموم دانشجو بودن و پیشمون نبودن، به نیتشون حافظ باز میکردیم و زنگ میزدیم براشون میخوندیم. چقدر زود بزرگ شدیم!

اینم گل سینه اناری ایه که برای خودم درست کردم و رو لباس مشکی پوشیدم.

مثل هر سال، هرکسی یه چیزی درست کرد و با خودش آورد. منم امسال ژله هندونه ای درست کردم. درست کردنش هم خیلیییی راحته. فقط برای دونه هاش از چیپس شکلات استفاده کردم و خیلی خوب بود، چون آب نمیشد که رنگ ژله رو بهم بریزه.قالب مخصوص(شبیه شیروونیه) میگیریم و یکم ژله قرمز(هندونه) میریزیم و میذاریم یخچال تا ببنده، وقتی خودشو گرفت، چیپس شکلات ها رو روش میریزیم و کل ژله قرمز رو میریزیم تو قالب(برای اینکه شکلات ها وسط ژله قرار بگیرن)، بعد ژله آلوورا رو که با بستنی آب شده قاطی کردیم میریزیم و در نهایت هم ژله سبز(طالبی) رو میریزیم. بعد از برگردوندن هم، با همون چیپس شکلات تزیین میکنیم.

"یلدا" می رسد تا با نفس هایِ زمستانی و سردش ، آدم ها را برایِ گرم شدن ، به هم نزدیک کند ، که کینه ها را بشوید و دل ها را صاف تر از همیشه کند .

و چه می چسبد نوشیدنِ یک استکان چایِ داغ ، در شبی سرد و برفی ، وقتی عزیزترین هایِ زندگی ات کنارت نشسته اند و با تماشا و همصحبتیِ شان ، عشق می کنی ...

وقتی با یک دقیقه و زمانِ اضافه ؛ یک عمر خاطره ی خوب برایِ روزهای دلگیری ات پس انداز می کنی و هرکجا که تنها و بی پناه شدی ، یادت می افتد ؛ تو کسانی را داری که به اندازه ی تمامِ دانه هایِ برف ، برایت آرزوهایِ خوب دارند ، و دلگرم می شوی به حمایتِ آنهایی که دورند و از هرچه نزدیک است ، به تو نزدیک تر...

یلدا یعنی ؛ آدم ها برایِ سلامتِ نفس و جانشان و برایِ زنده ماندن؛ "عشق" می خواهند ، و شاید ناب ترین حالتِ عاشقی ، از سمتِ کسانی باشد که کنارشان قد کشیده ای و جزءِ لاینفکِ بهترین خاطراتِ تواند . همان ها که با گرمیِ حضورشان ، جهان را جایِ بهتری می کنند برایِ زیستن ...

یلدا یعنی ؛ قدرِ با هم بودن ها را بدانیم ، که بیشتر و کنارِ هم باشیم ، که حواسمان به ناب ترین هایِ زندگیِ مان باشد !

ای کاش هیچ خانه ای خالی از عشق نباشد و اهالیِ خانه ، هرکجا که هستند و هرکجا که می روند ؛ شاد و خوشبخت باشند ،

که شاد بودن ، حقِ هر آدمی ،

و گرم ماندن ، حقِ هر خانه ای ست.

یلدایتان اهورایی

و در نهایت سفره شب یلدا خونه مادربزرگ. مثل همیشه حسابی به همه مون خوش گذشت. امسال نویان کلییی شیطونی کرد و به زور راضی شد که ازش عکس بگیریم. کلا دوست داره همش عکاس باشه.یه شعر شب یلدا خیلی خوشگل هم یاد گرفته عشق جان. یه غزل حافظم که بلد بود، خلاصه حسابی دلمونو برد.

و فال حافظ امسال من:

"نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد..."

کلی اذیتم کردن که از قبل نشون کرده بودم و ... ولی خداوکیلی هیچ تقلبی در کار نبود...

قاصدک مهر...
ما را در سایت قاصدک مهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6ghasedakemehr8 بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 4 دی 1397 ساعت: 12:45